من مرغ آتشم
از دوستان
+ نوشته شده در دوشنبه چهارم تیر 1386ساعت 23:31 توسط علی |
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
نخستین مرحله عشق محبت است باید قلب خود را به گونه ای بپروانیم که شادمانی موجودات زنده حتی دشمنانمان را آرزو کنیم دومین مرحله عشق شفقت است چنان که به رنج تمامی موجودات هستی بیاندیشیم آن گونه که اندوه و تشویش آنها در خیالمان جان بگیرد و حس شفقت و همدلی به آنان در درونمان بیدار شود سومین مرحله عشق شادمانی است چنان که به فکر بهروزی دیگران باشیم و از شادمانی آنها شاد شویم چهارمین مرحله عشق تمرکز بر ناپاکی هاست چنان که به پیامدهای شیطانی گناه گمراهی بیندیشیم در این مرحله درک میکنیم که خوشی های انی چه اندازه حقیر هستند و میتوانند چه عواقب فاجعه باری به بار اورند پنجمین مرحله عشق تمرکز بر متانت و بزرگواریست چنان که از عشق و نفرت ظلم و جور و فقر و غنا فراتر رویم و به سرنوشتمان با آرامشی منصفانه و صفا و اسودگی کامل بنگریم
یک جفت چشم؟
چرا نباید هرزنی زیباترین زن جهان باشد دست کم یکبار، دست کم برای مدتی، دست کم برای یک جفت چشم؟
+ نوشته شده در چهارشنبه نهم خرداد 1386ساعت 1:10 توسط علی |
بگــــذار که در حسرت دیــــدار بمیــــــرم در حسرت دیــــدار تـــو بگـــذار بمیـــــرم دشوار بـــود مـــردن و روی تــــو ند یدن بگذار بدلخــــواه تــو دشوار بمیـــــــــرم بگـــذار که چـــون ناله مــغان شباهنگ در وحشت و انــــدوه شب تـــــار بمیــــرم بگـــذار که چو شمع کنم پیکــــر خود آب در بستر اشک افتــــم و نـــاچـــار بمیرم بگــــذار چو خورشید گدازنده مس فـــــام در دامن شب بــــا تن تب دار بمیــــــــــرم بگـــذار شوم سایـــه ایــــوان بلنـــــــــدت سویت خــــزم و گـــوشه دیــــوار بمیــرم میمیرم از این درد کـــــه جان دگرم نیست تا از غم عشق تــــــو دگــــر بار بمیـــــرم + نوشته شده در سه شنبه هشتم خرداد 1386ساعت 1:55 توسط علی |
+ نوشته شده در دوشنبه هفتم خرداد 1386ساعت 0:13 توسط علی |
+ نوشته شده در یکشنبه ششم خرداد 1386ساعت 23:59 توسط علی |
نمی دانم چه کردی با دل من نمی دانم چه کردی با دل من که این دل بی قرار بی قرار است نمی دانم چه گفتی با نگاهت که چشمم چنین در انتظار است فقط یک لحظه جانا در برم باش که با تو چهار فصلم ،بهار است به وقت دیدن آن روی ماهت تپش های دل من بی شمار است برای من فقط یک لحظه زیباست و آن هم لحظه دیدار یار است گر چه با تردید و ترس، همراست ولی هما نند بهار است |